امام عصر(عج) تجلي رحمت واسعه‏ حق است. بايد نمودها و جلوه‏هاي محبت و مهر او را به
همه‏ انسان‏ها، به ويژه دوستداران آن امام نشان داد.
بررسي اين نمونه‏ها، در شرايط امروز و براي انسان خسته‏ معاصر، از اهميت مضاعفي
برخوردار است؛ چه اين که بسياري، به جاي مهر، بر قهر آن امام همام تاکيد ورزيده‏اند
در يک بررسي کوتاه، بيست و شش نمونه از محبت‏هاي آن کاروان سالار قبيله‏ مهر را
برشمرده‏ايم و آنها را در سه عنوان «ياد» و «مدد» و «ديدار»، جمع‏بندي کرده‏ايم .
السلام عليک ايها الرحمة الواسعة. ان رحمة ربکم وسعت کل شئ و انا تلک الرحمة.
اللهم هب لنا رافته و رحمته و دعاءه و خيره. و اشفق عليهم من آبائهم و امهاتهم.
امام، مظهر اسماي حسناي الهي و تجلي رحمت واسع حق است. کسي که تربيت ‏شده‏ خداي
رحمان باشد، مظهر رحمت ‏بي‏کران الهي است. در وسعت ‏سينه‏ او که درياها هم به چشم
نمي‏آيد، کران، تا به کران عشق به همه‏ انسان‏ها موج مي‏زند .
دريغا! در گوش ما همواره، از قهر مهدي عليه السلام گفته‏اند و ما را از شمشير و جوي
خون او ترسانده‏اند و از مهر و عشق او به انسان‏ها و تلاش و فريادرسي او به عاشقان
و منتظران خود کمتر گفته‏اند! هيچ کس به ما نگفت که اگر او بيايد، فقيران را
دستگيري، بي خانمان‏ها را سامان، بي کسان را همدم، بي همسران را همراه، غافلان را
تذکر، گم گشتگان را راه، دردمندان را درمان و در يک کلام، خاک نشينان عالم را تاک
نشين خواهد کرد. 
امام، پدري مهربان، همدمي شفيق و همراهي خيرخواه است. در حجم نگاه سبز او، افق
هم، رنگ مي‏بازد. حضرت مهدي عليه السلام، شاهد همه‏ دردها و آلام انسان‏ها است. دل
او، دل بيداري است که همراه هر تازيانه و هر قطره‏ خون و هر فرياد، حضور دارد و درد
و رنج مرا از من بهتر و بيشتر احساس مي‏کند و براي من بيش از خود من مي‏سوزد، چرا
که معرفت و محبت من، محدود و غريزي است، در حالي که معرفت او، حضوري و محبت او به
وسعت وجودي او باز مي‏گردد و تجلي رحمت واسعه‏ حق است.
دريغا! در گوش ما همواره، از قهر مهدي عليه السلام گفته‏اند و ما را از شمشير و جوي
خون او ترسانده‏اند و از مهر و عشق او به انسان‏ها و تلاش و فريادرسي او به عاشقان
و منتظران خود کمتر گفته‏اند! هيچ کس به ما نگفت که اگر او بيايد، فقيران را
دستگيري، بي خانمان‏ها را سامان، بي کسان را همدم، بي همسران را همراه، غافلان را
تذکر، گم گشتگان را راه، دردمندان را درمان و در يک کلام، خاک نشينان عالم را تاک
نشين خواهد کرد. 
قهر او نيز جلوه‏ محبت او است، چه اين ‏که قهر او بر جماعتي اندک و ناچيز از
معاندان و نژادپرستاني خواهد بود که علي‏رغم رشد فکري انسان‏ها در آن عصر، و
هدايت‏ها و معجزات آن حضرت و نزول مسيح (ع) از آسمان و اقتدايش به وي،
باز هم به او کفر مي‏ورزند و حکومت عدلش را گردن نمي‏گذارند و در زمين فساد
مي‏کنند، کساني مانند صهيونيست‏ها که دشمن انسانيت‏اند و جز زبان زور، هيچ زباني
نمي‏فهمند، و اين، يعني خارها را از سر راه انسان و انسانيت ‏برداشتن و مِهر در
چهره‏ قهر .
آري، چه سخت است مولاي مهرباني را که رحمت واسع حق است و در دلش‏، عشق به انسان‏ها
موج مي‏زند، به چنين اتهام‏هايي خواندن و «مير مهر» را، «مير قهر» نشان دادن!
سزاوار است در ايام ولادت تجلي رحمت واسع حق، مروري به گوشه‏هايي از جلوه‏هاي مهر و
محبت آن امام همام و آخرين ذخيره‏ الهي داشته باشيم .

1- امام برخي از دوستداران خود را به اسم ياد مي‌كنند
نام هر کس، عاطفي‏ترين، شخصي‏ترين و مورد علاقه‏ترين نشانه‏ هر کس است. آن‏گاه که
نام ما را مي‏خوانند، چه بسيار مايه‏ شادماني و سرور ما مي‏گردد. هر چه، خواننده‏
ما، محبوب‏تر و زيباتر، شنيدن صداي دلرباي او و شنيدن اسم و نام خود از زبان او
دلپذيرتر و سرور انگيزتر . به راستي چه هيجاني دارد آن ‏که نام خود را از زبان خداي
عالم مي‏شنود: سلام علي ابراهيم، سلام علي نوح، سلام علي آل ياسين، ... .
امام، پدري مهربان، همدمي شفيق و همراهي خيرخواه است. در حجم نگاه سبز او، افق هم،
رنگ مي‏بازد. حضرت مهدي عليه السلام، شاهد همه‏ دردها و آلام انسان‏ها است. دل او،
دل بيداري است که همراه هر تازيانه و هر قطره‏ خون و هر فرياد، حضور دارد و درد و
رنج مرا از من بهتر و بيشتر احساس مي‏کند و براي من بيش از خود من مي‏سوزد، چرا که
معرفت و محبت من، محدود و غريزي است، در حالي که معرفت او، حضوري و محبت او به وسعت
وجودي او باز مي‏گردد و تجلي رحمت واسعه‏ حق است.
مهدي(عج) همه‏ مردم و به ويژه شيعيان خود را نيک مي‏شناسد و با نام تک تک آنان
آشناست. نامه‏ اعمال ما، هر هفته، به خدمت ‏حضرتش عرضه مي‏شود. ايشان، هرگز،
ياد ما را از خاطر نمي‏برد (ولا ناسين لذکرکم) چه شعف‏انگيز است که در سرزميني
غريب، يکه و تنها آن‏ جا که راه را گم کرده‏اي، ناگهان، کسي با زبان آشنا، تو را
بخواند و با مهرباني، تو را در آغوش نگاهش‏ بنشاند .
روزي آية‏الله العظمي بهاءالديني به من گفت: «امسال، در مکه‏ معظمه در مجلسي که آقا
امام زمان (عج) تشريف داشتند، اسم افرادي برده شد که مورد عنايت آقا بودند، از
جمله‏ آنان حاج آقا فخر بود.»
خودم را به آقا فخر رساندم و از ايشان پرسيدم: «چه کرده‏اي که مورد عنايت ‏حضرت
واقع شده‏اي؟» گريه کرد و پرسيد: «آقاي بهاءالديني نگفت چگونه خبر به ايشان رسيده
است؟» گفتم: «نه‏» .
حاج آقا فخر گفت: «من، کاري نداشته‏ام، جز اين ‏که مادر من، علويه است و افليج و
زمين‏گير شده است. تمام خدمات او را خود بر عهده گرفته‏ام، حتي حمام و شست‏وشوي او
را . من گمان مي‏کنم، خدمت ‏به مادر، مرا مورد عنايت ‏حضرت قرار داده است.‏»
للاخ السديد والولي الرشيد الشيخ المفيد ابي عبدالله محمد بن محمد بن النعمان، ادام
الله اعزازه .

2- سلام (تحيت و سلام امام بر دوستداران خود)
سلام، تحيت و برکت و رحمت و سلامتي است؛ نشانه‏ محبت و صفا، اخلاص و يک رنگي است؛
رمز عاشق و معشوق، مريد و مراد است. سلام خدا و امام بر هر کس، مُهر تاييدي است‏ بر
کارنامه‏ او .
«سلام علي ابراهيم.» در روايت است، آنگاه که فرشتگان الهي، نزد ابراهيم آمدند و
بشارت تولد فرزند براي او آوردند و بر او سلام کردند، لذتي که ابراهيم عليه السلام
از سلام اين فرشتگان برد، با تمام دنيا، برابري نداشت. به راستي چه لذتي دارد سلام
مولا!
«سلام عليک ايها الولي المخلص لنا في الدين، المخصوص فينا باليقين‏»، «سلام عليک
ايها الناصر للحق، الداعي الي کلمة الصدق‏»
چون ثلث از راه را تقريبا [برگشتم] سيد جليلي را ديدم که از طرف بغداد رو به من
مي‏آيد . چون نزديک شد، سلام کرد ...
امام زمان عليه السلام مي‌فرمايد: ما در رسيدگي و سرپرستي شما، کوتاهي و اهمال
نکرده‏ايم و ياد شما را از خاطر نبرده‏ايم، که اگر جز اين بوده دشواري‏ها و
مصيبت‏ها، بر شما فرود مي‏آمد و دشمنان، شما را ريشه کن مي‏کردند.
 
3- معانقه و در آغوش گرفتن
چون نزديک شد، سلام کرد و دست‏هاي خود را گشود براي مصافحه و معانقه و فرمود: «اهلا
و سهلا!» و مرا در بغل گرفت و معانقه کرديم و هر دو هم را بوسيديم.
چرا اين طور نباشد و حال آن ‏که حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) مرا شبي در مسجد کوفه
به سينه‏ خود چسبانيده است.
در اين موقع وارد مسجد سهله شديم، در مسجد کسي نبود. ولي پدرم در وسط مسجد ايستاد
که نماز استغاثه بخواند. شخصي از طرف مقام حجت عليه السلام نزد او آمد. پدرم به او
سلام کرد و با او مصافحه نمود. پدرم به من گفت: اين کيست؟ گفتم: آيا حضرت حجت عليه
السلام است؟ فرمود: پس کيست؟!

4- نظارت (آگاهي از احوالات جامعه‏ شيعه)
«فانا نُحيط عِلماً بِاَنبائِکُم ولا يعزب عنا شي‏ء من اخبارکم‏»؛ ما بر اخبار و
احوال شما، آگاهيم و هيچ چيز از اوضاع شما، بر ما پوشيده و مخفي نمي‏ماند .
«انا غير مهملين لمراعاتکم و لا ناسين لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللاواء واصطلمکم
الاعداء»؛ ما در رسيدگي و سرپرستي شما، کوتاهي و اهمال نکرده‏ايم و ياد شما را از
خاطر نبرده‏ايم، که اگر جز اين بوده دشواري‏ها و مصيبت‏ها، بر شما فرود مي‏آمد و
دشمنان، شما را ريشه کن مي‏کردند.
«صاحب هذا الامر يتردد بينهم و يمشي في اسواقهم و يطا فرشهم ...»؛ صاحب اين امر، در
ميان آنان، راه مي‏رود و در بازارهايشان رفت و آمد مي‏کند، روي فرش‌هايشان گام
برمي‏دارد ...

5- شريک غم و شادي
در اين مورد، طوايفي از روايات وجود دارد که صاحب مکيال المکارم آنها را متذکر شده
است.جداي از آنها از ديگر ائمه عليهم السلام نيز در اين مورد، روايات فراواني
به ما رسيده است:
امام اميرالمؤمنين عليه السلام مي‏فرمايد: 
«انا لنفرح لفرحکم و نحزن لحزنکم ...»؛ «ما در شادماني شما، شاد، و براي اندوه شما،
اندوهگين مي‏شويم ...»
امام صادق عليه السلام مي‏فرمايد:
«والله! لانا ارحم بکم منکم بانفسکم ... ؛ «به خدا سوگند! که من، نسبت ‏به شما، از
خود شما، مهربان‏تر و رحيم‌ترم.»
بدون شک، دعا کردن براي آن حضرت و براي تعجيل فرج آن جناب، تبعيت و نصرت او است؛
چون يکي از اقسام نصرت حضرت صاحب الزمان عليه السلام ياري کردن به زبان است، و دعا
براي آن حضرت، يکي از انواع ياري کردن به زبان مي‏باشد.
امام رضا عليه السلام نيز مي‏فرمايد:
«ما من احد من شيعتنا ولا يغتم الا اغتممنا لغمه ولا يفرح الا فرحنا لفرحه ...» ؛
«هيچ يک از شيعيان ما، غمزده نمي‏شود، مگر اين‏ که ما نيز در غم آنان، غمگين، و از
شادي آنان، شادمانيم. و هيچ يک از آنان، در مشرق و مغرب زمين، از نظر ما، دور
نيستند و هر يک از شيعيان ما که بدهي از او بماند (و نتوانسته باشد بپردازد) بر
عهده‏ ما است ... .» 

6- دعا براي دوستداران خود
امام زمان عليه السلام همواره، بر دوستداران خود دعا مي‏کند. صاحب مکيال المکارم در
اثبات اين مدعا، چنين مي‏گويد:
چون مقتضاي شکر احسان، همين است. و دليل بر آن، فرمايش مولي صاحب الزمان عليه
السلام در دعايي است که در مهج الدعوات مي‏باشد:
«و کساني که براي ياري دين تو، از من پيروي مي‏کنند، نيرومند کن و آنان را جهادگر
در راه خودت قرار ده، و بر بدخواهان من و ايشان، پيروزشان گردان ... .»
بدون شک، دعا کردن براي آن حضرت و براي تعجيل فرج آن جناب، تبعيت و نصرت او است؛
چون يکي از اقسام نصرت حضرت صاحب الزمان عليه السلام ياري کردن به زبان است، و دعا
براي آن حضرت، يکي از انواع ياري کردن به زبان مي‏باشد.
و نيز دليل بر اين معنا است که در تفسير علي بن ابراهيم قمي، ذيل آيه‏ شريفه «و اذا
حُييتُم بِتَحية فَحَيّوا باحسن منها او رُدوها»؛ و هر گاه مورد تحيت [بدرود و
ستايش] واقع شديد، به بهتر يا نظير آن، پاسخ دهيد.» گفته است: «سلام و کارهاي نيک
ديگر.»
واضح است که دعا، از بهترين انواع نيکي است، پس اگر مؤمن، براي مولاي خود، خالصانه
دعا کند، مولايش هم براي او خالصانه دعا مي‏کند، و دعاي آن حضرت، کليد هر خير و داس
هر شر است .
شاهد و مؤيد اين مدعا، روايتي است که قطب راوندي، در خرايج آورده که گفت:
«جمعي از اهل اصفهان، از جمله ابوالعباس احمد بن النصر و ابوجعفر محمد بن علويه،
نقل کردند که: شخصي به نام عبدالرحمان، مقيم اصفهان شيعه بود. از او پرسيدند: «چرا
به امامت ‏حضرت علي النقي‏ (عليه السلام) معتقد شدي؟» گفت: «چيزي ديدم که موجب شد
من اين چنين معتقد شوم . من مردي فقير، ولي زباندار و پر جرات بودم. در يکي از
سال‏ها، اهل اصفهان مرا با جمعي ديگر براي شکايت ‏به دربار متوکل بردند، در حالي که
در دربار بوديم دستوري از سوي او بيرون آمد که علي بن محمد بن الرضا(عليه السلام)
احضار شود. به يکي از حاضران گفتم: «اين مرد کيست که دستور احضارش داده شده؟» گفت:
«او، مردي علوي است که رافضيان، معتقد به امامتش‏ هستند.»
واضح است که دعا، از بهترين انواع نيکي است، پس اگر مؤمن، براي مولاي خود، خالصانه
دعا کند، مولايش هم براي او خالصانه دعا مي‏کند، و دعاي آن حضرت، کليد هر خير و داس
هر شر است .
سپس گفت: «چنين مي‏دانم که متوکل، او را براي کشتن احضار مي‏کند.» گفتم: «از اين
‏جا نمي‏روم تا اين مرد را ببينم چگونه شخصي است؟» گويد: «او سوار بر اسب آمد و
مردم از سمت راست و چپ راه، در دو صف ايستاده به او نگاه مي‏کردند. هنگامي که او را
ديدم، محبتش‏ در دلم افتاد. در دل براي او دعا کردم که خداوند، شرّ متوکل را از او
دفع کند، او در بين مردم پيش مي‏آمد و به کاکل اسبش نگاه مي‏کرد، و به چپ و راست
نظر نمي‏افکند، من در دل پيوسته برايش دعا مي‏کردم. هنگامي که کنارم رسيد صورتش را
به سويم گردانيد. آنگاه فرمود: «خداوند، دعايت را مستجاب کند، و عمرت را طولاني، و
مال و فرزندات را زياد.» 
از هيبت او، بر خود لرزيدم و در ميان رفقايم افتادم. پرسيدند: «چه شد؟» گفتم: «خير
است.» و به هيچ كس نگفتم .
پس از اين ماجرا، به اصفهان برگشتيم. خداوند، به برکت دعاي او، راه‌هايي از مال بر
من گشود، به طوري که امروز، من، تنها، هزار هزار درهم ثروت در خانه دارم، غير از
مالي که خارج از خانه، ملک من است، و ده فرزند دارا شدم، و هفتاد و چند سال از عمرم
مي‏گذرد. من به امامت اين شخص معتقدم که آن چه در دلم بود، دانست و خداوند، دعايش
را درباره‏ام مستجاب کرد.»
مي‏گويم: اي خردمند! نگاه کن چگونه امام هادي عليه السلام دعاي اين مرد را پاداش
داد به اين ‏که در حق او دعا کرد، با اين ‏که در آن هنگام او از اهل ايمان نبود، پس
آيا چگونه درباره‏ حضرت صاحب الزمان عليه السلام فکر مي‏کني؟ به گمانت اگر برايش‏
دعا نمايي، او دعاي خير در حقت نمي‏کند، با اين ‏که تو از اهل ايمان هستي؟ نه!
سوگند به آن‏ که انس و جن را آفريد، بلکه آن جناب براي اهل ايمان دعا مي‏کند، هر
چند که خودشان از اين جهت غافل باشند، زيرا که او، ولي احسان است .
در تاييد آنچه در اين جا ذکر شد، يکي از برادران صالح، برايم نقل کرد که امام زمان
عليه السلام را در خواب ديده، آن حضرت، به او فرموده‏اند:
«من براي هر مؤمني که پس از ذکر مصائب سيدالشهداء، در مجالس عزاداري، دعا کند، دعا
مي‏کنم.‏» 
از خداوند توفيق انجام دادن اين کار را خواهانيم که البته او مستجاب کننده‏ دعاها
است.

7- آمين بر دعاهاي دوستداران خود
امام مهدي(عج) بر دعاهاي ما «آمين‏» مي‏گويد. امام علي عليه السلام به زميله
مي‏فرمايد: اي زميله! هيچ مؤمني نيست که بيمار شود، مگر اين ‏که به مرض او مريض
مي‏شويم، و اندوهگين نشود مؤمني، مگر اين‏ که به خاطر اندوه او، اندوهگين گرديم، و
دعايي نکند مگر اين ‏که براي او آمين گوييم، و ساکت نماند مگر اين ‏که برايش دعا
کنيم.
يکي از برادران صالح، برايم نقل کرد که امام زمان عليه السلام را در خواب ديده، آن
حضرت، به او فرموده‏اند:
«من براي هر مؤمني که پس از ذکر مصائب سيدالشهداء، در مجالس عزاداري، دعا کند، دعا
مي‏کنم.‏»

8- نامه‌هاي امام زمان(عج)
 (مثل نامه به شيخ مفيد، سيد ابوالحسن اصفهاني و ...)
«انه قد اذن لنا في تشريفک بالمکاتبة. هذا کتابنا اليک ايها الاخ الولي‏.» «هذا
کتابنا باملائنا و خط ثقتنا. هذا کتاب اليک ... ولا تظهر علي خطنا الذي سطرناه‏.»
«ارخص نفسک واجعل مجلسک في الدهليز واقض حوائج الناس، نحن ننصرک‏» ؛ «خودت را
براي مردم ارزان کن و در دسترس قرار بده، محل نشستنت را در دهليز خانه‏ات انتخاب
کن، تا مردم، سريع و آسان، با تو ارتباط داشته باشند و حاجت‏هاي مردم را بر آور. ما
ياري‏ات مي‏کنيم.‏»

9- عيادت
داستان‏هاي متعددي از عيادت حضرت حجت (عج) از دوستداران خود در کتاب‏ها نوشته شده
است . از جمله‏ آنها عيادت حضرت، از حاج ملاعباس تربتي و حاج سيد عبدالله رفيعي
است.

10- تشييع
امام زمان عليه السلام، در تشييع جنازه‏ برخي دوستداران مخلص خود، شرکت مي‏کند. در
اين مورد، نمونه‏هاي فراواني است:
حضرت آية الله امامي کاشاني، در جلسه‏ سوم مجلس ختمي که در «مسجد اعظم قم‏»، از طرف
اساتيد حوزه‏ علميه‏ قم برگزار شده بود، در سخنراني خود فرمودند: يکي از افرادي که
مورد وثوق است و گاهي اخباري را در دسترسم قرار مي‏دهد، گفت: «به منظور شرکت در
تشييع جنازه‏ حضرت آية الله العظمي گلپايگاني(ره) از تهران به قم رفتم و به مسجد
امام حسن مجتبي عليه السلام رسيدم. در آن‏ جا به دو نفر از اصحاب حضرت حجت (ارواحنا
فداه)، برخورد کردم. آنان به من گفتند: «امام زمان عليه‌السلام در مسجد امام حسن
عسکري عليه السلام تشريف دارند، برو آقا را ملاقات کن.‏» با عجله، خودم را به مسجد
امام حسن عسکري عليه السلام رساندم و وارد مسجد شدم . در آن هنگام اذان ظهر را گفته
بودند. من متوجه شدم که حضرت با سي نفر از اصحاب، مشغول نماز هستند . اقتدا کردم.
بعد از نماز، امام زمان(عج) فرمودند: «ما از همين جا تشييع مي‏کنيم ... .» از مسجد
خارج شديم و دنبال جمعيت، با آقا رفتيم تا به صحن رسيديم.»
مرحوم آية الله سيد محمدباقر مجتهد سيستاني، پدر آية الله العظمي حاج سيد علي
سيستاني (دامت‏برکاته)، در مشهد مقدس، براي آن ‏که به محضر امام زمان(عج) شرفياب
شود، ختم زيارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدي از مساجد شهر آغاز مي‏کند .
ايشان مي‏فرمود: «در يکي از جمعه‏هاي آخر، ناگهان، شعاع نوري را مشاهده کردم که از
خانه‏اي نزديک به آن مسجدي که من در آن مشغول به زيارت عاشورا بودم، مي‏تابيد . حال
عجيبي به من دست داد و از جاي برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم .
خانه‏ کوچک و فقيرانه‏اي بود که از درون آن، نور عجيبي مي‏تابيد. در زدم . وقتي در
را باز کردند، مشاهده کردم که حضرت ولي‏عصر امام زمان عليه السلام، در يکي از
اتاق‏هاي آن خانه، تشريف دارند و در آن اتاق، جنازه‏اي را مشاهده کردم که پارچه‏اي
سفيد روي آن کشيده بودند .
وقتي که من وارد شدم و اشک‏ريزان سلام کردم، امام زمان(عج) فرمودند: «چرا اين گونه
به دنبال من مي‏گردي و اين رنج‏ها را متحمل مي‏شوي؟! مثل اين باشيد (اشاره به آن
جنازه کردند) تا من به دنبال شما بيايم.» بعد فرمود: «اين، بانويي است که در دوره‏
بي حجابي (دوران رضاخان پهلوي)، هفت ‏سال از خانه بيرون نيامد تا مبادا نامحرم او
را ببيند.»
 
11- سبب دفع بلا
«انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عزوجل البلاء عن اهلي و شيعتي‏»؛ «من، آخرين
وصي‏ام و خداوند، به واسطه من بلا، را از اهل و شيعيان من دور مي‏سازد.»

12- پيام
امام زمان(عج)، در فرازهاي مهمي از تاريخ، پيام‏هايي براي جامعه‏ شيعه يا برخي
افراد مي‏فرستد.
داستان فتواي حرمت استعمال تنباکو به ميرزاي شيرازي و پيام به سيد ابوالحسن
اصفهاني و امام راحل(ره) در واقعه بيست و يکم بهمن، نمونه‏هاي خوبي است.

13- مساجد و مقام‏ها
(مسجد سهله، جمکران، امام حسن مجتبي عليه السلام، ...)
امام زمان عليه السلام، جايگاه‌‏هايي را براي عبادت و توجه به خود مي‏گزيند و با
نشانه‏ها و کراماتي، همراه مي‏کند و همگان را به آن‏جا فرا مي‏خواند تا خدا را
بخوانند و متوجه امام خود باشند و فرج او را که فرج خود آنان است، بخواهند. در
ايران اسلامي، مسجد جمکران، از اهميت ويژه‏اي برخوردار است.

14- نيابت
قرار دادن نايبي از طرف خود امام زمان عليه السلام براي خود، در ايام غيبت، يکي از
مهم‏ترين جلوه‏هاي محبت ‏حضرت به شيعيان است: «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها
الي رواة حديثنا.»

15- تعليم
امام زمان(عج)، دعاها، زيارات، پرسش‏هاي علمي برخي علما، را ... تعليم
مي‏دهد. از جمله‏ دعاها، زيارت آل ياسين، عظم البلاء ، زيارت رجبيه است که هر
يک، داراي مضامين بسيار بلندي‏اند .
حکايت‏ سيد رشتي و سفارش امام عصر (عج) بر خواندن نافله و عاشورا و جامعه، بسيار
شنيدني است .
«طلب المعارف من غير طريقنا اهل البيت مساوق لانکارنا»؛ «طلب معارف از غير
طريق ما اهل بيت، مساوي با انکار ما است.‏»
آن چه که ذکرش در اينجا ضروري است، اين است که از ما، عمل به تکليف را خواسته‏اند و
ديدن امام زمان (ع)، تکليف نيست. ديدار حضرت، گرچه بدون شک، توفيق بزرگي
است، اما ما مکلف به آن نشده‏ايم. در داستان‏هاي متعددي، حضرت خود، به همين نکته
اشاره مي‏فرمايد و تقوا و دين‌مداري را از شيعيان و دوستداران خود مي‏خواهد، نه جست
و جوي ملاقات با آن حضرت را.
امام زمان عليه السلام به قرائت قرآن و ادعيه و زيارات سفارش فرمودند.

16- درس آموزي
داستان شيعيان بحرين و اين ‏که ما آماده‏ايم، پس چرا امام زمان(عج) نمي‏آيد و
انتخاب يک نفر از ميان خود به عنوان بهترين فرد و برخورد حضرت با آن فرد و فرستادن
پيام به اين ‏که در فلان روز و فلان مکان، همه‏ شيعيان جمع شوند و درس مهمي که حضرت
به آنان مي‏دهد ...

17- از غربت تا حکومت
در هنگام شهادت امام عسکري عليه السلام شيعه، در غربت است و در حيرتي جانکاه به سر
مي‏برد، اما امروزه، ايران اسلامي، با نام و ياد امام زمان(عج) قيام مي‏کند و با
رهبري نايب او پيروز مي‏شود. آيا اين چيزي جز عنايات و امداد حضرت است؟
خداي تعالي به پيامبرش مي‏گويد:
«به ياد بياور آن زماني که در غربت ‏بوديد و از اين ‏که شما را نربايند، در هراس
بوديد و امروزه ... .» 
مقايسه‏ وضع گذشته و امروز ما، درس‏هاي زيادي از جلوه‏هاي محبت ‏يار را با خود به
همراه دارد.
در اين زمينه، کلام حضرت به مرحوم ميرزاي ناييني نمونه‏ي گويايي است: «اين‏جا
(ايران) شيعه خانه‏ي ما است . مي‏شکند، خم مي‏شود، خطر هست، ولي ما نمي‏گذاريم سقوط
کند. ما نگه‏اش مي‏داريم .»

18- فريادرسي(دستگيري درماندگان و راه‏يابي گمشدگان)
داستان‏هاي متعددي وجود دارد در مورد اين ‏که ‏چگونه حضرت به فرياد برخي از
مستضعفان جهان و دوستداران خود مي‏رسند:
داستان مرحوم آقاي نمازي شاهرودي که چگونه کاروان آنان، راه را در مکه گم کرد و ...
سرخ پوستان سه قبيله از قبائل داکوتاي شمالي و منطقه‏ قطب، در هنگام نياز و نيز گم
کردن راه در يخ‏هاي قطبي و جنگل، از فردي به نام «مهدي‏» کمک مي‏طلبند که تا اين
اواخر از ارتباط اين نام با اسلام و يا اصولا مکتب اسلام نيز اطلاعي نداشتند پس از
اطلاع از اين موضوع، تعدادي از دانشجويان سرخ‏پوست ‏به اسلام گرويدند.
توضيح خبرنامه: زبان‏شناسان و محققان زبان‏هاي بومي آمريکاي شمالي کشف کرده‏اند که
ريشه‏ «مهد» و «مهدي‏» در زبان‏هاي بومي اوليه، در کشورهاي شمالي و جنوبي آمريکا،
از جنبه‏ بسيار مذهبي و اسرارآميزي برخوردار است.

19- دفاع (فردي و جمعي)
موارد متعددي مبني بر اين است ‏که حضرت، از برخي دوستداران خود دفاع مي‏کند (داستان
ضربه‏ صفين و دفاع از وحيد بهبهاني) اين دفاع، منحصر به موارد شخصي و
فردي نيست، بلکه در مواردي، از جامعه‏ شيعه دفاع مي‏کند و باعث ‏حفظ آنان مي‏شود
(داستان انار که مربوط به شيعيان بحرين و وزير آن که دست نشانده‏ انگليسي‏ها بوده
است و) ...

20- هدايت
افراد متعددي، به دست ‏امام زمان(عج) هدايت ‏شدند. از آن جمله است ‏بحرالعلوم يمني.

21- برآوردن حاجات و رفع مشکلات
داستان‏هاي متعددي نقل شده که امام زمان(عج)، برآورنده‏ حاجات و مشکل‌گشاي بسياري
از افراد بوده‏اند.

22- شفا
داستان‏هاي فراواني وجود دارد که امام زمان عليه السلام، بسياري از بيماران لاعلاج
را که به آن حضرت متوسل شده‏اند به اذن خدا شفا داده است.

23- همسفره شدن
شيخ اسدالله زنجاني فرمود: «اين قضيه را دوازده نفر از بزرگان، از شخصي که در محضر
سيد بحرالعلوم‏(ره) بود، نقل کردند. آن شخص مي‏گويد:
هنگامي که جناب آقاي شيخ حسين نجفي، از زيارت بيت الله الحرام به نجف اشرف مراجعت
کرد، بزرگان دين و علما، براي تبريک و تهنيت، به حضور او رسيدند و در منزل ايشان
جمع شدند.
سيد بحرالعلوم‏(ره) چون با جناب آقا شيخ حسين، کمال رفاقت و صميميت را داشت، در
اثناي صحبت، روي مبارک خويش را به طرف او گرداند و فرمود: «شيخ حسين! تو، آن قدر
سربلند و بزرگ گشته‏اي، که بايد با حضرت صاحب الزمان عليه السلام هم کاسه و هم غذا
شوي!» شيخ، متغير و حالش دگرگون شد. حضار مجلس، از شنيدن سخن سيد بحرالعلوم، اصل
قضيه را از ايشان سؤال کردند.
سيد فرمود: «آقا شيخ حسين! آيا به ياد نداري که بعد از مراجعت از حج در فلان منزل
بودي، در خيمه‏ خود نشسته و کاسه‏اي که در آن آبگوشت‏ بود؛ براي ناهار خود آماده
کرده بودي، ناگاه، از دامنه‏ بيابان، جواني خوش‏رو و خوش‏بو در لباس اعراب، وارد
گرديد و از غذاي تو تناول فرمود؟ همان آقا، روح همه‏ عوالم امکان، حضرت صاحب الامر
و الزمان، عجل الله تعالي فرجه الشريف، بوده‏اند.»
چهارشنبه‏ها به مسجد سهله مي‏رفتم و مراقب خود بودم و غذاي اندک و غير حيواني
مي‏خوردم . در حدود چهارشنبه‏ بود که شبي در مسجد به هنگام دعا و عبادت،
ديدم مرد عربي آمد در کنارم نشست، ابتدا قرآن خواند و سپس مرا به سخن گرفت. من پاسخ
او را با اکراه مي‏دادم و نخواستم با او حرف بزنم، زيرا او را مانع کارم مي‏دانستم،
در اين هنگام، سفره باز کرد و به خوردن غذاي چرب و پر از گوشت (پلو ته‏چين) پرداخت
و به من نيز اصرار مي‏کرد که بيا با من از اين غذا بخور . از او اصرار بود و از من
امتناع، سرانجام به او گفتم من در شرايطي هستم که غذاي حيواني نمي‏خورم.
آن مرد گفت: بيا بخور، آنچه را شنيدي معنايش آن است که مثل حيوان نخور نه آن‏ که
حيواني نخور .

24- تذکر
امام زمان عليه السلام به او فرمودند: براي از دست دادن مال و ضرري که امسال
ديده‏اي غم مخور؛ زيرا خداوند مي‏خواهد بدين وسيله تو را امتحان کند. مال مي‏آيد و
مي‏رود. آنچه ضرر کرده‏اي به زودي جبران خواهد شد و قرض‏هايت را پرداخت‏ خواهي کرد.

25- زيارت و حج نيابي
حضرت ولي‏عصر عليه السلام فرمودند: بيا با هم به زيارت قبر حاج سيدعلي مفسر برويم،
وقتي در خدمتشان به آنجا رفتم ديدم روح آن مرحوم کنار قبرش ايستاده است و به آن
حضرت، اظهار ارادت مي‏کند. بعد سيدعلي به من گفت: سيد کريم! به حاج شيخ مرتضي زاهد
سلام مرا برسان و بگو: چرا حق رفاقت و دوستي را رعايت نمي‏کند و به ديدن ما نمي‏آيي
و ما را فراموش کرده‏اي؟
حضرت ولي‏عصر عليه السلام به سيدعلي فرموند: حاج شيخ مرتضي گرفتار و معذور است، من
به جاي او خواهم آمد.
اين قضيه توسط حضرت آية‏الله العظمي ميلاني‏(ره) نقل شده است: ... زير فشار عذاب
طاقت‏فرسا، دست توسل به سوي مادرم حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام گشودم و گفتم: مادر
جان! درست است که من فريضه‏اي را ترک نموده‏ام، اما من عمري از حسين عزيزت سخن
گفته‏ام، شما مرا نجات بدهيد . و پس از اين توسل خالصانه، در زندانم گشوده شد و
گفتند: مادرت فاطمه عليهاالسلام تو را خواسته است. مرا نزد مادرم بردند و او از
اميرمؤمنان عليه السلام درخواست کرد که مرا ببخشايد و نجاتم را از خدا بخواهد. اما
اميرالمؤمنين (ع) فرمود: دختر گرامي پيامبر! ايشان بارها روي منبر به
مردم گفته است که اگر کسي فريضه‏ حج را در صورت امکان و توان ترک کند، به هنگام مرگ
به او گفته مي‏شود: يهودي يا نصراني يا مجوسي بمير! اکنون او خودش ترک کرده است! من
چه کنم؟! مادرم فرمود: راهي براي نجات او بيابيد. اميرمؤمنان (ع) فرمود:
تنها يک راه به نظر مي‏رسد که خدا او را ببخشايد. و آن اين است که از فرزندت مهدي
عليه السلام بخواهي امسال به نيابت او حج کند، و مادرم چنين کرد و فرزندش مهدي عليه
السلام پذيرفت و من نجات يافتم، و آنگاه مرا به اين باغ زيبا و پر طراوت آوردند.

26- ديدار
داستان‏هاي معتبر و ارزنده و درس‏آموز فراواني مبني بر اين ‏که حضرت با برخي از
دوستداران خود ديدار دارد؛ روايت شده است. در ميان آنها داستان‏هاي خوبي از بزرگان
هست که مي‏تواند بسيار درس‏آموز و تاثيرگذار و احساس برانگيز باشد .
ناگفته نماند که در اين مورد، هر ادعايي را از هر کسي نمي‏توان پذيرفت؛ چه آن را که
خبر شد، خبري باز نياورد. هزار نکته‏ باريک‏تر ز مو اينجا است .
آن چه که ذکرش در اينجا ضروري است، اين است که از ما، عمل به تکليف را خواسته‏اند و
ديدن امام زمان (ع)، تکليف نيست. ديدار حضرت، گرچه بدون شک، توفيق بزرگي
است، اما ما مکلف به آن نشده‏ايم. در داستان‏هاي متعددي، حضرت خود، به همين نکته
اشاره مي‏فرمايد و تقوا و دين‌مداري را از شيعيان و دوستداران خود مي‏خواهد، نه جست
و جوي ملاقات با آن حضرت را. عاشق راحتي معشوق را مي‏خواهد، و زمينه‏ آمدن او را
فراهم مي‏سازد و خواسته‏هايش را که هدايت انسان‏ها و بهبود وضع جامعه است، گردن
مي‏نهد . آن ‏کس كه فقط مي‏خواهد امام را ببيند، عاشق نيست، خودخواه است!
از اينها که بگذريم موارد ذکر شده در اين مقاله را در سه عنوان ياد و مدد و
ديدار مي‏توان جمع کرد .

1- ياد:
1- ناميدن، 2- سلام، 3- عيادت، 4- نظارت، 5- شريک غم و شادي، 6- دعا بر دوستداران
خود، 7- آمين بر دعاهاي دوستداران خود، 8- نامه، 9- عبادت، 10- تشييع، 11- دفع بلا،
12- پيام، 13- مسجدها و مقام‏ها، 14- هم سفره شدن، 15- تذکر، 16- زيارت و حج نيابي

.
2- مدد:
1- نيابت، 2- تعليم، 3- درس آموزي، 4- از غربت تا حکومت، 5- فريادرسي، 6- دفاع، 7-
هدايت، 8- برآوردن حاجات و رفع مشکلات، 9- شفا .

3- ديدار
(داستان‏هايي معتبر، ارزنده و سازنده.)